هزینههای عروسی در سال ۱۳۵۵ چقدر بود؟
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۳۳۰۸۸
روزنامه اطلاعات در روز یکشنبه ۲۲ اسفند سال ۱۳۵۵ از افزایش آمار عروسی در تهران در نزدیکیهای عید خبر داده است.
به گزارش دیده بان ایران، میخواهیم شما را به حال و هوای ۴۶ سال قبل در این روزهای تهران ببریم که گزارشگر اطلاعات - سید مهدی حسینی - برای خوانندگان این روزنامه چه توشهای فراهم کرده بود...
در مقدمه این گزارش آمده است:
شبهای عید، خیابانهای تهران بوی عروسی میدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پشت سر اتومبیل عروس و داماد، چندین اتومبیل دیگر با فلاشرهای روشن در یک خط زنجیرهای در حرکتند. در حالیکه صدای بوق آنها و هلهله سرنشینانش فضای شهر را در هم میپیچد و یاد تاریکیهای شب را از ذهن رهگذران میبرد. آخرین شبهای سال عزم عروس دامادها را برای رفتن به مشترک جزم میکند. بوی بنفشه که به مشام میرسد میل و رغبت برای رفتن زیر بار مخارج گزاف و اجتناب ناپذیر شب عروسی نیز افزایش مییابد.
هزینههای عروسی در سال ۱۳۵۵ چقدر بود؟از هر عاقد و محضر داری بپرسید چه وقتهایی از سال سرتان برای خواندن خطبه عقد و ثبت ازدواج در دفتر شلوغتر و پر سوداتر است؟ جواب همه آنها چنین است؛ شعبان، ذیحجه و بخصوص آخرین روزهای سال.
تنها در تهران حدود ۴۰۰ دفتر ازدواج و طلاق وجود دارد که هر کدام در ایام عادی سال بطور متوسط در عقد و عروسی بیست زن و مرد بعنوان ناظر شرعی و قانونی شرکت میکنند و از عروس و داماد برای پیوند مشترک بله میگیرند و امضای آنها را زیر پای دفتر رسمی عقد و ازدواج ثبت میکنند. با این ترتیب میتوان گفت که بطور متوسط هر ماه در گوشه و کنار تهران بزرگ، حدود هشت هزار زن و مرد به پای سفره عقد مینشینند.
شب عروسی ۲۰ هزار توماناشاره کردیم که در تهران هر محضر دار بطور متوسط ۲۰ بار از عروس و داماد امضاء میگیرد. این آماری است که اغلب محضر داران تهران بعنوان حد متوسط عقد و عروسی در تهران در هر ماه توسط یک محضر دار بر آن صحه میگذارند، اما همه آنها در این نکته متفق القولند که این رقم در ایام شعبان، ذیحجه و آخرین روزهای سال به سرعت رو به افزایش میگذارد. این رقم در پانزدهم شعبان هر سال - سالروز ولادت حضرت صاحب الزمان (ع) و همچنین در هفته آخر سال تا ۶۰ و بعضی سالها تا ۱۰۰ میرسد.
سنت ازدواج و عقد و عروسی در شبهای عزیز و سعید مذهبی و همچنین نزدیکیهای عید نوروز بعنوان یک سنت دیرپا در میان خانوادههای ما پذیرفته شده است و به همین خاطر است که این روزها صدای بوقهای اتومبیلهای حامل عروس و داماد و هلهله و فریادهای شادی بر انگیز سرنشینان آن بیشتر از شبهای دیگر سال در خیابانها و کوچهها میپیچد.
اطلاعات در ادامه گزارش به هزینه سالنهای عروسی اشاره شده آمده است.
بیست هزار تومان هزینه برگزاری عروسی در یک سالن معمولی تهران است. همین رقم در سالنهای لوکس و سوپر لوکس تهران سرسام آور میشود. اگر عروس و داماد بخواهند. در شب عروسی خود باصطلاح از هر جهت سنگ تمام بگذارند و مثلا گلها را از هلند سفارش دهند و عروس را توسط مشاطه گران بسیار معروف پایتخت یا خارج آرایش کنند و بر لیست پذیرایی از میهمانان مشروب خارجی را هم منظور دارند. رقمهای پرداختی سر به کهکشان میزند.
عروسی با قرضپریشب یک تازه داماد که حاضر نبود اسم و عنوانش را بنویسم در تماس تلفنی خود با در میان گذاشت. این تازه داماد با صدای گرفتهای گفت؛ شانزده سال تحصیل کردم و فوق لیسانس یک رشته مهندسی شدم دل در گرو عشق دختری بستم و خواستم مطابق خواسته طبیعت و خدا و پیامبر خدا او را به زنی بگیرم. مقداری پس انداز داشتم که برای تهیه لباس و جواهرات عروس و مخارج دیگر رفت. ده هزار تومان هم که آخرین پولم بود برای مراسم شب عروسی کنار گذاشتم، اما دو هفته تمام به تمام سالنهای برگزاری جشنهای عروسی سر زدم، ولی در هیچ کجا با این ده هزار تومان را هم ندادند! راستی چرا باید مخارج عروسی اینقدر گران باشد؟
سپس گزارشگر اطلاعات به یکی از تالارهای (تالار رز) سری زد. با مسئول آن به گفتگو نشسته که وی گفته است؛ اگر میهمانان عروس و داماد از دویست نفر کمتر باشند قبول نمیکنیم در غیر اینصورت باید هزینه پذیرایی حداقل ۲۰۰ نفر را بدهد به قرار از هر نفر ۵۰ تومان. پرسیدیم این ۵۰ تومانها در ازاء چیست؟ جواب این بود؛ عصرانه و شام شامل باقلا پلو یا زرشک پلو با ته چین به اضافه نوشابه.
منبع: فرارو
کلیدواژه: عروسی عروس و داماد هزار تومان شب عروسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۳۳۰۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا میزد؟
عروس ارشد امام در خاطراتی از همسرش شهید آیت الله مصطفی خمینی گفته بود: آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.
به گزارش عصر ایران، صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳، خبر فوت معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی، دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی و عروس ارشد امام (ره) منتشر شد.
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
او در خاطرهای دیگر که جماران منتشر کرده، درباره همسرش گفته بود؛ «آقا مصطفی مثل بقیه آخوندها و روحانیون نبود و خیلی مدرن و امروزی بود و مثل برخی از روحانیون در خیلی از مسائل و موضوعات از جمله حجاب، سختگیری نمیکرد و به من نمیگفت این جوری رو بگیر و یا آنگونه که در میان زنان نجف، بهخصوص زنهای روحانیون متداول و متعارف بود، از من نمیخواست مثل آنها پوشیه بزنم؛ ولی دیگران در این زمینه سختگیری میکردند و اگر بدون پوشیه بیرون میآمدیم، به امام خبر و گزارش میدادند.
یادم هست یک روز که پوشیهام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیهات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست بردار نبود و تا درب منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.»